گیاه
زمانی روی زمین، هنوز اکسیژن کافی برای شکل گرفتن حیات گونههایی مثل ما وجود نداشت. گیاهان با عمل فوتوسنتز خودشون گازها و دی اکسید کربن جو زمین رو به اکسیژن تبدیل کردن تا حیات به اینجا برسه.
میوه
حالا به این گیاه نگاه کنید. یک گونه زنده نسبتا ساده به نظر میرسه. فارق از پیچیدگی ساختاریش کمی به فلسفه حیاتش فکر کنید. یک درخت، با استفاده از برگهاش عمل فوتوسنتز رو انجام میده؛ یعنی نور خورشید رو میگیره و با دی اکسید کربن و … انرژی مورد نیاز خودش رو تامین و اضافه رو بصورت قند در چیزی که بهش میوه میگیم ذخیره میکنه. طعمهای مختلف، رنگهای جذاب و … همه و همه نشون از یک درخواسته. درخت، دونه خودش رو در میوه قرار میده و اون رو بصورت یک محصول جذاب ارائه میکنه تا حیوانات و گونه هوموسیپین میوه رو بچینن، بخورن و دونه و قسمتی که قابل خوردن نیست رو دور بندازن تا اینطوری بتونه در جای دیگهای، به یک نمونه از خودش حیات ببخشه. دونه همانند درخت، مراحل رشد رو طی میکنه تا به یک درخت تبدیل میشه. حالا کمی عمیقتر فکر کنید. درخت تنها درخواستش بقاست!
بقا
حتی همین گونههای زنده ساده هم برای بقا میجنگن. مثلا گیاههای هرز رو در نظر بگیرید. این گیاهان به این دلیل ناخواسته و هرز نامگذاری شدن چون مصرفی برای انسان نداشته و به گیاهان زراعی (که برای انسان مصرف دارن) آسیب میزنن. حالا از بالا به قضیه نگاه کنید. اینجا گیاه بد و خوب وجود نداره. فقط یک سری گیاه هستن که منفعت دارن و یک سری گیاه هستن که با اون گیاههای با منفعت رقیبن و برای زنده مونده حاضرن از منابع اونا استفاده و بعدش نابودنشون کنن. حتی بقا و جنگیدن برای حیات در این سطح از حیات هم دیده میشه.
جاودانگی
گیاه هم مثل همه موجودات دیگه راه حل اول یعنی تولید مثل رو برای جاودانگی انتخاب کرده. اینطور یک نمونه کاملا مشابه با خودش رو بوجود میاره که مثل خودش محکوم به فناست و قادر به تولید مثل.
دِین
ما به گیاهان مدیونیم. تولید اکسیژن در جو زمین، عامل انقلاب کشاورزی (سیبزمینی، گندم و…) و منفعتهای فراوان گیاهان در زندگی کنونی، همه و همه نشان از دِین سنگین ما نسبت به گیاهان هست.
پیچیدگی
مشکل اساسی اینجاست که این روند سوال و پاسخ، مدت زمان زیادی طول کشیده تا به اینجا برسه و به پیچیدگی وحشتناکی منجر شده. اینقدر که سردرگم و گیج به دنبال فلسفه حیات ساده قابل مشاهده میگردیم.