زندگی در کوچک‌ترین واحد زمان

یک حشره که یک روز عمر داره رو در نظر بگیرید، عمر انسان برای این حشره یه جورایی نامیرایی به حساب میاد.

حالا پردازش اطلاعات توسط یک کامپیوتر رو در نظر بگیرید. برای محاسبه یک عمل ریاضی که در کسری از ثانیه پاسخش رو روی نمایشگر میبینیم، چندین عملیات ریاضی ساده‌تر انجام شده و به عنوان مثال عمرش x پیکوثانیه‌ست. یعنی پردازشگر چند پیکوثانیه اون عملیات رو تجربه کرده اما ما اصلا متوجه این زمان نشدیم.

حالا اگه ما بتونیم به کمک کامپیوتر در کوچکترین واحدهای زمانی زندگی کنیم به عبارتی میشه گفت نامیرا شدیم.

مرور کردن خاطرات برامون شیرینه در حالی که قبلا تجربه‌ش کردیم و فقط یه سری اطلاعات در ذهنمون ذخیره شده. حالا اگه سال‌ها تجربیات خوب در کسری از ثانیه در ذهنمون تجربه بشه یا حتی فقط اطلاعتش ذخیره بشه چی؟! (کلاک پردازش مغز رو تغییر بدیم)

یه مثال دیگه برای تجربه طولانی پردازش برای کامپیوتر:
سیستم جلوگیری از تصادف خودروهای (خودران؟!!) رو در نظر بگیرید. اونا تمامی حرکت‌ها رو زیر نظر دارن و قبل از اینکه شما به یک عابر برخورد کنید، حادثه رو پیشبینی میکنن. به عبارتی وقتی ما داریم یک حرکت عادی رو میبینیم اونا با قدرت پردازش دارن همون حرکت رو با فریم‌ریت خیلی بالا میبینن و بررسی میکنن. اگه اون فریم ریت به زمان ما اسکیل بشه میشه درک کرد که مدت زمان زیادی رو در کسری از واحد زمان تجربه کردن.

 

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *