زندگی در کوچک‌ترین واحد زمان

یک حشره که یک روز عمر داره رو در نظر بگیرید، عمر انسان برای این حشره یه جورایی نامیرایی به حساب میاد.

حالا پردازش اطلاعات توسط یک کامپیوتر رو در نظر بگیرید. برای محاسبه یک عمل ریاضی که در کسری از ثانیه پاسخش رو روی نمایشگر میبینیم، چندین عملیات ریاضی ساده‌تر انجام شده و به عنوان مثال عمرش x پیکوثانیه‌ست. یعنی پردازشگر چند پیکوثانیه اون عملیات رو تجربه کرده اما ما اصلا متوجه این زمان نشدیم.

حالا اگه ما بتونیم به کمک کامپیوتر در کوچکترین واحدهای زمانی زندگی کنیم به عبارتی میشه گفت نامیرا شدیم.

مرور کردن خاطرات برامون شیرینه در حالی که قبلا تجربه‌ش کردیم و فقط یه سری اطلاعات در ذهنمون ذخیره شده. حالا اگه سال‌ها تجربیات خوب در کسری از ثانیه در ذهنمون تجربه بشه یا حتی فقط اطلاعتش ذخیره بشه چی؟! (کلاک پردازش مغز رو تغییر بدیم)

ادامه‌ی خواندن

ارتباط

همه با به واسطه محیط و شرایطی که در اون بزرگ شدیم، به ساختار متفاوتی از وزن نورون‌های مغز رسیدیم و همین امر باعث شده تا نسبت به هم متفاوت ببینیم، فکر کنیم و باشیم. البته نمیشه تاثیر خود فرد رو در شکل‌گیری این تفاوت نادیده گرفت. بنظرم من تفکر یکی از عواملیه که میتونه این وزن‌ها رو تغییر بده. در هر صورت این تفاوت یکی از عوامل بوجود اومدن و تکامل ارتباط بوده. بدین صورت که ما برای قرار دادن فرد در زاویه دید ذهنی خومون سعی در ارتباط کردیم. از تغییر در قیافه (ساده‌ترین حرکات صورت مثل اخم یا خندیدن) تا تکلم و … .

ادامه‌ی خواندن

تکامل تا تکامل

انسان همیشه به واسطه‌ى ساخت ابزار نسبت به موجودات زنده‌ی دیگه برترى خاصى داشته و این ساخت ابزارها در هر دوره‌ى تاریخى، پیشرفت برجسته‌اى در سطح کیفى رو شاهد بوده بطورى که در هر کدوم از این گذارهای افزایش سطح، نوع انجام کار تغییرى نداشته اما کیفیت، سرعت و سادگى بیشتر و بهتر شده و همواره یک عامل به عنوان شروع کننده این انقلاب سطح کیفى، دخیل بوده.

براى بررسى بیشتر با یک مثال شروع میکنم:
انسان در ابتدا با مواد موجود در اطراف خودش شروع به ساخت ابزارها کرد. با ذوب کردن فلز و قالب‌گیرى تونست با اشکال مختلف ابزارهای مناسبى بسازه. براى بریدن چوب، اره رو ساخت و با این ابزار سرعت و کیفیت بریدن چوب بسیار زیاد شد. در اینجا فلز به عنوان عامل اصلی این گذار افزایش سطح نسبت به استفاده از سنگ و تراش دادن اون بوده.

کشف بزرگ
دوره‌های گذار زیادی در تاریخ رخ داده اما من سعی میکنم اون قسمتی رو یادآوری کنم که به نتیجه متن نزدیکتره.
یکى از بزرگترین عوامل در گذارهاى تاریخ، کشف الکتریسیته بود. با استفاده از الکتریسیته به نوعى تمامى ابزار موجود تغییر کیفى داشتن و به نوعى هزاران کسب و کار جدید در هر حوزه اى اتفاق افتاد. از ساخت اره برقى تا مسواک برقى!

دوره کنونى
استفاده از الکتریسیته براى محاسبه و ذخیره اطلاعات موجب اختراع کامپیوتر شد که به خودى خودش، عامل اصلى انقلاب اخیر تکنولوژى بود. کامپیوترها، ابزارى به عنوان عامل اصلى گذار افزایش سطح کیفى ابزارهای دیگر شدند. در چند دهه اخیر شاهد ابزارهاى کامپیوترى زیادى بودیم که تاثیر چشم گیرى در زندگى همه‌ی ما داشتن. مثلا اره‌هاى برقى که با آپشن‌هاى خاص خودشون انواع اشکال هندسى رو برش میزنن.
یکى از بزرگترین دستاوردهای این انقلاب حذف نیروى انسانى به عنوان کننده‌ی کار بود. اکثر صنعت‌ها به سرعت شروع به جایگزینى ابزارهاى کامپیوترى با نیروى انسانى پرهزینه کردند و اکثر کسب و کارهاى قدیمى قابلیت طراحى مجدد در مدل جدید رو پیدا کردن.
اما این این جایگزینى کافى نبود.

دوره‌ی گذار کنونى
ابزارهای پیشرفته‌تر نیازمند انجام کارهاى هوشمندانه بودند تا بتونن جایگزینى کامل با نیروى انسانى داشته باشن. اینجوری انسان به خیال خودش می تونه به انجام کارهاى مهم‌ترى برسه. این نیاز موجب بوجود اومدن عامل اصلى گذار حال حاضر، یعنى هوش مصنوعى، شد. اما این عامل تفاوت برجسته‌اى با عوامل گذارهاى گذشته داره. در حقیقت بر خلاف تمامى گذارها، ماده، انرژى و کلا فیزیکى نیست، بلکه یک نرم افزار در حال اجرا بر روى یک سخت افزاره. هوش مصنوعى بر اساس الگوریتم ها و روش هاى یادگیرى ماشین با استفاده از خوراک اطلاعات، مى تونه دقیق‌تر تصمیم گیرى کنه. بنابراین واحد (Currency) جدید و ارزشمندى با نام اطلاعات با اهمیت بیشترى نسبت به گذشته شکل گرفته.

تبدیل، تغییر و انتقال
در هر کدوم از این دوره‌های گذار، علاوه بر بوجود اومدن کسب و کارهای جدیدی که بوجود میان، اکثر کسب و کارهای قدیمی قابل تبدیل به نوع جدید خودشون هستن که حتی در اکثر موارد اگر صاحب کسب و کارهای قدیمی این انتقال رو انجام ندن محکوم به مرگن. حالا میشه عوامل این گذارها رو پیشبینی کرد و کسب و کارهای جدید رو پدید آورد و یا فضا رو برای انتقال کسب و کارهای قدیمی به نوع جدید محیا کرد.

چرک‌نویس
انسان همیشه به دنبال پیدا کردن یک ضابطه و رابطه و تعریف تمامی قوانین بر اساس اون بوده. اما همین قوانین همیشه تکامل پیدا کردن و هیچ‌وقت به چیز دقیق قابل تعریف و ثابتی نرسیده و در نتیجه پیشرفت کنونی حاصل تجربه هزاران سال زندگی و انتقال این تجربه به نسل بعد بوده. حالا یکی از اندیشه‌ها به این سمت کشیده شده که به جای تعریف یک الگوریتم برای تصمیم‌گیری و انجام کارها، بتونه تجربیات (اطلاعات)‌ رو به ماشین منتقل کنه. درسته که گوگل مپ میتونه با استفاده از نقشه دقیق و فاصله جاده‌ها بهترین و سریع‌ترین راه رو محاسبه کنه و بهتون پیشنهاد بده اما بهترین پیشنهاد اونیه که موقعیت، سرعت،‌ مسافت و مسیر افراد (با گوشی‌های داخل جیبشون)‌ زیادی که هر روز طی میکنن رو تحلیل کنه و بر اساس فراوانی بهتون ارائه بده، یعنی انتقال تجربه. 

درد

احساس درد دارم، از عمق وجودم. بخاطر امید واهى ملاقات عزیز از دست رفته. بخاطر تنهایى وجود یکایک ما.

بخاطر سگى که در کنار اتوبان در کنار جنازه ترکیده مادرش ایستاده بود.

بخاطر داشتن همین احساس.

و انسان بیچاره

انسان بیچاره
بخاطر داشتن احساس
حسرت از دست دادن لحظات گذشته، نوازش دست مادر، صدای چرخیدن کلید پدر، بوسه‌های روی گردن،‌ پچ‌پچ دوستت دارم‌های در گوش.
همگی این لحظات خواهند رفت و در یک چشم به هم زدن پایان، آغاز می‌شود. پایان یک کوتاهی.
و انسان چقدر بیچاره‌ست، که احساس دارد.
نشستن، صدای تند ضربان قلب، قطره عرقی میچکد.

فصل دوم : حیات ساده

گیاه

زمانی روی زمین، هنوز اکسیژن کافی برای شکل گرفتن حیات گونه‌هایی مثل ما وجود نداشت. گیاهان با عمل فوتوسنتز خودشون گازها و دی اکسید کربن جو زمین رو به اکسیژن تبدیل کردن تا حیات به اینجا برسه.

ادامه‌ی خواندن

فصل اول : وجود

مقدمه

من در شخصیتم فرد متدینی هستم، چون بهش نیاز دارم و این نوشته‌ها همواره بدور از هرگونه تفکر القایی، نتایج ساعت‌ها تفکرمه که احتمالا غلط و یا احتمالا درسته و خوشبختانه هیچکس نمیتونه اونا رو اثبات و یا رد کنه، چون هیچ‌چیز مشخص نیست حتی مشخص بودن همین جمله. تنها هدفم از انتشار اینه که حتی یک لحظه از دید دیگری به این تجرببات نگاه کنید. حالا چرک‌نویس‌های چالش‌های فکری خودم رو در قالب یک مجموعه منتشر میکنم که این پست فصل اولشه. لطفا نظراتتون رو در موردش بگید تا بتونیم به دیدهای بهتری دست پیدا کنیم.

ادامه‌ی خواندن

داستان Code Champion

امشب سعید ازم پرسید که ایده Code Champion از کجا اومد؟ با خودم گفتم این داستان کوتاه رو اینجا بگم شاید واسه شما هم جالب باشه.

یادمه یه باگ توی اتباکس پیدا شده بود که چند روز باهاش دست و پنجه نرم میکردیم و بقول معروف پا نمیداد. یه شب حدودای ساعت ۳ بود و داشتیم به جواب نزدیک میشدیم. وقتی با پویا تو فیستایم صحبت میکردم بهش گفتم که آهنگ استار وارز رو آماده کن که وقتی باگ فیکس شد پخشش کنیم (بقول شعار خود Code Champion، وقتی یه کد حماسی مینویسید نیاز به یه آهنگ حماسی دارید). وقتی تست کردیم باگ هنوز وجود داشت. من گفتم کاش صدای دارث ویدر رو میذاشتیم که میگفت You failed me again admiral . همون شب باگ فیکس شد و ساعت ۳ نصفه شب با هم آهنگ استار وارز رو گوش کردیم :))

بعد از اون پویا گفت نظرت چیه اینو یه پکیج کنیم واسه Sublime Text تا هم خودمون بتونیم استفاده کنیم هم بقیه. یه جورایی که چیز جالبه. این شد که این پکیج رو واسه Sublime Text حاضر کردیم و بطور متن‌باز هم رو گیت‌هاب منتشرش کردیم. به تازگی هم روی Package Control واسه نصب راحت‌تر اضافه شد.

حالا شما میتونید وقتی یه کد حماسی نوشتید واسه رفع خستگی سرود ملی‌پوشان رو گوش کنید :))

تغییر

هر لحظه از عمر متوجه تغییرم در اون لحظه میشم. مدام تغییر میکنم. به انواع شکل های مادی و غیر مادی.

همچنان درگیر گرداب های ذهنم.